يک پروژه را ميتوان به صورت زير تعريف کرد:مجموعهاي از فعاليتها که براي دستيابي به منظور يا هدفي خاص انجام ميگيرند. پروژهها شامل فعاليتهايي هستند که بايد در تاريخهايي معين، با هزينههايي معين و کيفيتي تعيين شده، اجرا بشوند. پروژهها ممکن است کارهايي باشند که انجام آنها در فواصل زماني مشخصي لازم ميشود. مثلاً: بستن حسابهاي کارخانه در انتهاي سال مالي، تعميرات اساسي يک پالايشگاه (Overhall) هر دو سال يک بار و ... همينطور ممکن است پروژهها شامل کارهايي باشند که فقط يک بار توسط سازمان انجام خواهند گرفت، مثل پروژههاي ساختماني، عمراني، توسعه سازمان، پروژههاي تحقيقاتي و يا ...
با توجه به آنچه که گفته شد، اموري نظير: تشکيل يک سمينار، تاليف و يا انتشار يک کتاب، راهاندازي يک کارخانه، توليد يک محصول جديد، اجراي يک برنامه فضايي، انجام يک عمل جراحي پيوند قلب، فراهم نمودن مقدمات و رفتن به مسافرت و هزاران امر ديگر که توسط انسان انجام ميگيرند، هر يک به خودي خود عبارت از يک پروژه ميباشند.براي دستيابي به هدف يا منظور يک پروژه، لازم است سازماني براي اجراي فعاليتهاي لازم تشکيل گردد. اين سازمان بايد داراي منابع و امکانات کافي و مناسب براي اجراي پروژه باشد. منابع و امکانات به صورت دادهها (وروديها) به سازمان وارد ميشوند. سياستها، روشها و برنامههاي اجراي کارها نيز جزئي از دادههاي ورودي به سازمان ميباشند. امور مديريت و کنترل، عبارت از کاربرد صحيح و مناسب منابع و امکانات براي اجراي فعاليتها به منظور دستيابي به اهداف پروژه ميباشد. اين منظور يا هدف نهايي عبارت از ستادههاي (خروجيهاي) سازمان بوده و شامل عواملي است که سازمان براي دستيابي به آنها تشکيل شده و فعاليتهاي لازم را با کاربرد وروديها به اجرا درآورده است. براي داشتن امکانات لازم جهت کنترل نحوه پيشرفت کارها، و مقايسه بازده عملي سازمان با آنچه که برنامهريزي شده، و يا در چارچوب سياستها و خطمشيها تبيين شده است، لازم است اطلاعات مناسبي از نحوه پيشرفت کارها به مديريت برسد. اين اطلاعات ميتواند نشان دهنده عواملي نظير تاريخهاي عملي اجراي مراحل مختلف کارها، نيروي انساني و هزينه صرف شده، کيفيت کارهاي انجام شده و ساير آگاهيهايي که مي تواند مديريت را در تصميمگيري براي اجراي مراحل بعدي پروژه ياري نمايد باشد.1- نیروی اجرایی
تعداد و مدت نیروی مورد نیاز از روی فعالیتهای پروژه با توجه به حجم عملیات و بر اساس برآورد فعالیتهایی که می بایست انجام پذیرد مشخص میشود. با مشخص شدن نوع شغل و تعداد کارگران مورد نیاز در پروژه، می توان بر اساس منحنی برداری شبکه زمانی و فعالیتهای پروژه، مدت و زمان مورد نیاز به کارگران مختلف را تعیین نمود.
جدول شماره ( 1) بطور نمونه نیروی اجرایی مورد نیاز را نشان میدهد.
شرایط محیطی، شرایط ایمنی، ابزار فعالیتهای فیزیکی، ساعات کار، و روحیه و انگیزه کارگران می باشد.
در ارزیابی آثار تحمیلی فیزیکی بر کارگران، مسائل بسیاری وجود دارد. در بررسیهای به عمل آمده روشن شده است که حداکثر آهنگ مصرف انرژی یک کارگر بطور متوسط در دراز مدت با انرژیی که صرف راهپیمایی میشود، برابر است. ادامه فعالیت سنگین تر، به خستگی فیزیکی و کاهش کارکرد منجر می شود. بنابراین، نیازهای فیزیکی کار باید طوری
تنظیم شود که با ظرفیت کاری کارگر هماهنگ باشد. خستگی فیزیکی از نگهداشتن یک جسم به مدت زیاد و در موقعیت ثابت وهمچنین فعالیت بیش ازحد کارگر ایجاد میشود.
بعضی مطالعات انجام شده نشان داده اند که بهره دهی کارگران با تداوم کار در ساعات اضافی به شدت کاهش می یابد. به نظر می رسد که هفته کاری حدود 44 ساعته، مدت کار بهینه کارگران کار ساختمانی باشد. معمولاً بهره دهی کار در هفته اول به شدت کاهش یافته لیکن در سه هفته بعدی تا حدی جبران می شود و سپس رو به نزول گذاشته تا آنکه پس ازحدود 9 هفته به پایین ترین سطح کارایی می رسد. در ابتدای اضافه کاری، تولید کل کارگران در هفته بالاتر از کارکرد استاندارد 44 ساعت در هفته می باشد. بهره دهی پیوسته کاهش می یابد، ومحصول 50 ساعت یا 60 ساعت کار در هفته تا آنجا کاهش می یابد که پس از تقریباً 8هفته به حدود محصول کار نزدیک به 44 ساعت کار در هفته می رسد. اگر هزینه دستمزدی اضافه کار را در نظر بگیریم، روشن می شود که هزینه نیروی کارگر برای واحد تولید همیشه در حالت اضافه کاری بیشتر از کار عادی است و با افزایش مدت اضافه کاری این اختلاف هزینه چشمگیر تر م یشود. برای مثال ؛اگر نرخ پرداخت ساعتی اضافه کار (کار بیش از 44 ساعت) برابر با 150 %نرخ پایه باشد هزینه نیروی کار برای هر واحد
تولید، با توجه ب ههفته ای 60 ساعت کار، پس از 8هفته، می تواند حدود 80 %بالاتر از آن باشد که برای هفت های 44 ساعت کار به دست می آید.
روحیه کارگران و انگیزه آنها از عوامل مهم در بهر هدهی کارگران به شمار می آید. تداخل گروههای کاری، شلوغی بیش از حد محوطه کار، تأخیر در بازرسی، تغییر حرفه، غیبت، تغییر سرکارگران و بی کفایتی سرکارگران نیز باعث کاهش بهر هدهی می شود. تأخیر این عوامل خیلی کمتر از سه عاملی هستند که ابتدا نام بردیم. بعضی از عوامل بازدارنده و
کاهش دهنده بهره دهی کارگران به شرح زیر می باشد:
بطور کلی جرثقیل وسیله است برای جابجایی بارها, اما جرثقیلها انواع گوناگونی دارند و برای کارهای مختلف از جرثقیلهای مختلف استفاده میشود. بیشترین موارد استفاده از جرثقیل در ساخت پروژهای عمرانی و صنعت است اما در امور عمرانی استفاده از جرثقیل معمولا موقتی است و تا زمانی که پروژه به اتمام برسد از آن استفاده میشود.
در زیر به معرفی انواع جرثقیل و تصاویری از آنها میپردازیم:
جرثقیل متحرک:
معمولی ترین نوع جرثقیل شامل یک پلتفرم متحرک است که بر روی آن یک تیر تلسکوپی و یا یک خرپا نصب شده است. این نوع جرثقیلها میتوانند دارای چرخ – ریل و یا حتی سوار بر یک کامیون باشند. در این نوع جرثقیلها جابجایی بارها یا بوسیله کابل و یا با سیلندرهای هیدرولیکی صورت میگیرد.
:: برچسبها:
مدیریت منابع انسانی و انواع ماشین آلات عمرانی،منابع انسانی،نیروی انسانی، ماشین آلات ساختمانی ،ماشین الات عمرانی، نیروی انسانی و ماشین الات در عمران،مدیریت منابع انسانی و انواع ماشین آلات عمرانی،منابع انسانی،نیروی انسانی، ماشین آلات ساختمانی ،ماشین الات عم ,
:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0